کانون خبرنگاران نبأ: حجتالاسلام سیدحسین خادمیان نوشآبادی با اشاره به فرهنگ حجاب مردان در جامعه گفت: حجاب مردان در جامعه نباید منجر به ناهنجاری فردی و اجتماعی شود.
به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، حجت الاسلام سیدحسین خادمیان نوشآبادی کارشناس دینی رسانه ملی در گفتوگویی با خبرنگار کانون خبرنگاران نبأ در رابطه با حجاب و پوشش آقایان به بیان مباحثی بر اساس منابع غنی آیات و روایات پرداخته است. وی در این گفتوگو با بیان بخشی از کمکاریهای صورت گرفته در این زمینه، راهکارهایی پیشنهاد داده و مثالهای متعددی بیان کرده است. مشروح این گفتوگو را در گزارش زیر میخوانیم.
ایکنا: ریشهها و بنیادهای حجاب و پوشش مردان در آیات و روایات را بیان کنید؟
ابتدا حقیقت این موضوع باید تبیین شود. خداوند سبحان انسان را بر اساس اتقان و جمال خلق کرد و همه اضلاع وجودی هستی ازجزییات تا کلیات بر این مبنا شکل گرفته است و این اتقان و جمال هم جنبه مادی و معنوی افراد را در برمیگیرد یا به تعبیر بهتر روح و جسم عالم متقن و زیبا است. حفاظت از گوهر و اشیای ارزشمند یک امر عقلی است و حجاب یعنی حفظ قوام و زیبایی جسم و روح از هرگونه تعرض. به همین جهت حجاب از ضروریات دین مبین اسلام است و به عنوان یک امر واجب درمنابع دینی برای مردان و زنان ذکر شده است و تأکیدات فراوانی بر این امر صورت گرفته است. به عنوان مثال مردان باید در نگاه کردن حدود شرعی را رعایت کنند؛ در همین زمینه خداوند در آیه 30 سوره نور میفرماید: « قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ؛ ای رسول ما! به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشانند».
در بخشی دیگری از آیه 33 سوره نور به عفاف امر شده است: « وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا ... و کسانیکه امکاناتی برای ازدواج نمییابند باید پاکدامنی پیشه کنند » در این آیه نیز صراحتا به عفاف امر شده است. فقهای عظام در فتاوای خود حکم دادهاند که مردان علاوه برعورتین باید قسمتهایی از بدن را که پوشاندن آن متعارف است از نامحرم حفظ کنند.
در روایت داریم پیامبر اکرم(ص) چوپان خود را به جهت بیحجابی حتی در تنهایی و خلوت اخراج کرد. در متون روایی نقل است ایشان چوپان خود را دیدند که تمام لباس را از تن بیرون آورده است حضرت صورت خود را چرخاندند و فرمودند چرا چنین کردی؟ چوپان پاسخ داد کسی اینجا نبود حضرت فرمودند از خدا حیا نکردی؟ این روایت به خوبی ضرورت حجاب و پوشش لازم را برای مردان تبیین نموده و حجاب را یک ادب و تربیت فردی و دینی و اجتماعی معرفی میکند.
ایکنا: حدود و چارچوب حجاب و پوشش مردان از منظرآیات و روایات چیست؟
آنچه ازآیات و روایات شریفه برداشت میشود این است که حجاب دارای حدود و حقایق ذیل ادب است و انسان باید خودش را مؤدب به ادب حجاب کند. حجاب برای حفظ و ارتقای زینت و جمال فرد و جامعه است و لذا مانند سایرآداب، حفظ آن سبب اتقان خواهد شد. حجاب مردان باید سبب هنجارسازی در فرد و جامعه شود و به گونهای نباشد که سبب ناهنجاری و شکستن ادب فردی و اجتماعی شود و بهترین معیار رعایت این حدود مراجعه به فتوای مراجع تقلید است.
مردان لازم است حدود متعارف را رعایت کنند و موجبات افساد در اخلاق را فراهم نکنند و پوشش آنان به گونهای نباشد که شهوت و بیبندباری خارج از چارچوب اخلاق و ادب و هنجار رواج پیدا کند. محافظت از اصل حجاب چه در مردان و چه در زنان بر عهده مردان جامعه است. اگر مردان جامعه به درک صحیح از حجاب برسند هیچ زن بیحجابی در جامعه پیدا نمیشود. لباس زنان و مردان نباید «لباس شهرت» باشد. با مراجعه به متون روایی و منابع فقهی این معنا به دست می آید که اولا لباس «شهرت» عنوانی شناور و نسبی است که در زمانها و مکانهای مختلف مصادیق متفاوت دارد و فقهای عظام تعریف مشترکی درباره آن ندارند.
چه بسا لباسی با رنگ و جنس خاصی که در یک جامعه از نگاه برخی لباس شهرت است و در جامعه ی دیگر غیرعادی تلقی نشود یا لباسی که در زمانی شهرت و در زمان دیگر شهرت نیست؛ یا در نظر شخصی شهرت و در نظر فرد و افراد دیگری امری عادی است و این میتواند در یک زمان و در یک شهر و محل مشترک و واحد نیز صدق کند.
اگر چنین تغییری در عنوان پدید آید، حکم شرعی نیز در این مورد متفاوت خواهد بود؛ یعنی فقط در شرایطی که موضوع شهرت تحقق دارد و لباس صرفا برای شهرت پوشیده میشود و نه عنوان فضیلتی دیگر، پوشیدن آن لباس حرام است؛ بنابراین صرف جلب و جذب نگاهها دلیل بر حرمت نخواهد بود.
از مجموع کلام فقها درباره لباس شهرت گفته میشود: لباس شهرت لباسی است که سبب ریاکاری شود، نظر اجنبی را جلب کند، تشبه به جنس مخالف باشد و رنگ آن سبب وهن و تبرج باشد.
مرحوم صاحب عروة الوثقی در باب لباس شهرت میفرمایند: مثل این که «کان یلبس العالم لباس الجندی أو بالعکس مثلا» ببینید چقدر واضح و صریح میفرمایند؛ لباس شهرت مانند این است که یک طلبه لباس ارتشی را به تن کند! و یا این که مرد لباس مختص به زنان را بپوشد و بالعکس (مستمسک العروة الوثقی ج5ص394)
مردان حق ندارند لباس ابریشمی و طلا به تن کنند و این جزء آداب حجاب مردان است برای پیامبر لباس ابریشمی هدیه آوردند حضرت آن را کنار گذاشت و فرمودند: این لباس شایسته مرد الهی نیست.(نیل الاوطار، ج2،ص70) پوشیدن لباس تنگ، کوتاه و یا بلند مکروه است به همین جهت امام حسین(ع) درعصر عاشورا از پوشیدن شلوار تنگ و کوتاه خودداری کرد و فرمود جدم امت خود را از لباس تنگ منع کرده و لباس تنگ نشانه ذلت است.
ایکنا: وضع فعلی حجاب آقایان درجامعه را چه طورارزیابی میکنید؟
به این پرسش نمیتوان پاسخ خاصی داد. از یک منظر پوشش غالب جوانان و مردان ما مناسب است و البته از منظری دیگر کمی از ادب لازم و متعارف در برخی موارد فاصله گرفته است.
ایکنا: برای رسیدن به وضع مطلوب حجاب و پوشش مردان از منظرآیات و روایات چه راهکارهایی وجود دارد؟
برای پاسخ به این پرسش باید اول مسئله لباس در قرآن و روایات تبیین شود. در 5 آیه از قرآن کلمه «کسوه» طرح شده است مثلا در آیه 5 سوره نساء «وَارْزُقُوهُمْ فِیهَا وَاکْسُوهُمْ؛ و اموال خود را ـ که خداوند آن را وسیله قوام [زندگى] شما قرار داده - به سفیهان مدهید، و [لى] از [عواید] آن به ایشان بخورانید و آنان را پوشاک دهید و با آنان سخنى پسندیده بگویید» و این آیه مطلق پوشش را در حد لزوم میرساند و در آیه 5 سوره نحل میفرمایید: « وَالأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَکُمْ فِیهَا دِفْءٌ؛ و چارپایان را براى شما آفرید: در آنها براى شما [وسیله] گرمى و سودهایى است، و از آنها مىخورید.» دفء پوششی است که انسان را از سرما محافظت میکند و در آیه 26 سوره اعراف « یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ. اى فرزندان آدم، در حقیقت، ما براى شما لباسى فرو فرستادیم که عورتهاى شما را پوشیده میدارد و [براى شما] زینتى است، ولى بهترین جامه، [لباس] تقوا است. این از نشانههاى [قدرت] خداست، باشد که متذکّر شوند» اشاره به لباس و محاسن دارد.
از تأمل در این آیات و روایات متعدد بهدست میآید مسئله لباس در اسلام مسئله مطرح و مهمی است؛ بنابراین همانطور که در همه زمینهها تلاش و پویایی داریم و باید در زمینه مد و لباس نیز پویا باشیم. ما نمیتوانیم مردان و جوانان را از پذیرش لباسهای زیبا و مد روز منع کنیم اما میتوانیم با مدیریت و معماری مدهای بهروز که مورد امضای شرع نیز باشد آنان را راضی و جذب کنیم به عنوان مثال کروات در فتوای اکثر فقها حرام است و ما اگر بخواهیم این حرام را دور کنیم باید جایگزینی زیبا برای آن قرار دهیم و نباید فقط دفاع کنیم ما باید تولید کنیم تا فضایی برای ورود مدلهای بیگانه ایجاد نشود بهترین حفاظت پیشگیری است.
همه ما اول برای پنجره خانه حفاظ میزنیم و این طور نیست که صبر کنیم دزد بیاید و بعد بگویید من قدرت دارم دزد را دفع کنم یا مملکت قانون دارد دزد را گرفتار میکند.
در بحث پوشش مرد و زن هم قصه همین است با اشباع مدلهای زیبای خودی و متناسب با آیین و ملیت باید جلوی ورود فرهنگ لباس بیگانه را گرفت.
ببینید در آیه 26 سوریه اعراف آمده است « یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ ...اى فرزندان آدم، در حقیقت، ما براى شما لباسى فرو فرستادیم که عورتهاى شما را پوشیده مىدارد و [براى شما] زینتى است، و [لى] بهترین جامه، [لباس] تقوا است. این از نشانههاى [قدرت] خداست، باشد که متذکر شوند. » است یعنی زشتی را بپوشاند و چون پر پرنده سبب زیبایی شود.
اسلام مروج رنگهای زیبا و مدلهای زیبا است ما در این زمینه از اسلام دور شدهایم اصلا یکی از اسباب هلاکت دشمن زیبا پوشیدن و لباس با رنگ زیبا است .
یک زمانی به علت فقر بهداشتی مثلا سربازها را در سرباز خانه مجبور به تراشیدن سر میکردند خوب الان چرا باید چنین باشد. مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار نقل کرده است اگر جوان را مجبور کردی موی خود را بتراشد مثل این است که او را مثله کردی و برخی فقها میفرمایند مستلزم دیه است.
چرا ما از سرباز یک چهره کراهت آور بسازیم ؟ چرا سربازی را به گونهای زیبا مدلسازی نکنیم که جاذبه داشته باشد؟ چرا نباید در جامعه اسلامی زیبا پوشی تعلیم و تدریس نشود؟ چرا نباید در مدارس ما عنوانی برای نظافت و طهارت و بحث زیبا پوشی مطرح نباشد؟
به این روایت خوب دقت کنید سفیان ثوری ازامام صادق(ع) سوال نموده است و جواب امام صادق (ع)، به این سوال دقیق و آموزنده است .
سفیان ثورى در مسجد الحرام به حضرت صادق(ع) رسید دید آن حضرت لباسهاى گران بهایى پوشیده، گفت: به خدا قسم میروم و او را سرزنش مىکنم. نزدیک امام شده گفت: یا ابن رسول اللّه به خدا قسم پیغمبر اکرم(ص) و علی مرتضى( ع) و هیچ کدام از پدران معصوم شما چنین لباسى را نپوشیدهاند. حضرت امام صادق (ع) فرمودند: پیامبراکرم(ص) در زمان فقر و تنگدستى مردم زندگى مىکرد و مطابق همان سختى گذران میکرد ؛ ولى بعد از او نعمت فراوان شده است. شایستهترین مردم به نعمتهاى دنیا ابرار و نیکان هستند بعد این آیه 26 سوره اعراف را قرائت کرد:« قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ [اى پیامبر] بگو: «زیورهایى را که خدا براى بندگانش پدید آورده، و [نیز] روزیهاى پاکیزه را چه کسى حرام گردانیده؟» بگو: «این [نعمتها] در زندگى دنیا براى کسانى است که ایمان آوردهاند و روز قیامت [نیز] خاصّ آنان مىباشد.» این گونه آیات [خود] را براى گروهى که مىدانند به روشنى بیان مىکنیم. » ؛ و فرمود: ما از همه مردم برای استفاده از نعمتهای خداوند شایسته تریم.
در ضمن، آنچه تو در ظاهر لباس من مىبینى براى مردم پوشیدهام تا نگویند جعفر بن محمّد فقیر و محتاج است. آنگاه دست سفیان را گرفته کشید و لباسهاى رو را کنار زد و لباس خشنى را که از زیر پوشیده بود به او نشان داد و فرمود: این لباس را براى خودم پوشیدهام که خشن است و آنچه دیدى براى مردم بود. آنگاه دامن سفیان را کنار زد و البسته زیرین او از جنس نرم و لطیف بود و سپس فرمود: این لباس خشن و درشت را رو پوشیدهاى تا به مردم بنمایانى که زاهد و پارسایى و این لباس نرم را براى آسایش خود پوشیدهاى که خوش بگذرانى.»( بحار الأنوار، ج47، ص360)
اگر خوب به روایت دقت کنید؛ حضرت لباسی را برای ببیندگان میپوشد که فاخر و زیبا بود بنابراین اگر برای مردم هم لباس شیک و فاخر به تن کنیم لباس ریا و شهرت و حرام نیست .
عبد اللَّه بن سنان گفت: از حضرت صادق(ع) شنیدم که فرمودند: من مشغول طواف خانه خدا بودم که مردى دامن لباسم را گرفت. نگاه کردم دیدم عباد بن کثیر بصرى است. گفت: ای جعفر چگونه این لباس را پوشیدهاى در چنین مکانى و با آن نسبتى که با علیبن ابىطالب دارى؟ گفتم: این لباس کتان معروف به «فرقبى» است که به یک دینار خریدهام. على(ع) در زمانى به سر میبرد که لباس آن حضرت معمول بود و اگر همان لباس را من در این زمان بپوشم مردم میگویند این شخص نیز مثل عباد بن کثیر بصرى ریا کار است.» (بحار الأنوار، ج47 ،ص361)
یعنی لباس علی(ع) در زمان خودش معمول بوده و اکثر مردم چنان لباسی داشتهاند. اما در زمان امام صادق(ع) که هم زمان وفور نعمت بود، هم صنعت پارچه بافی رشد کرده بود چنان لباسی معمول نبود و تنها برخی چنان لباسی میپوشیدهاند تا خود را زاهد جلوه دهند.
کما اینکه در زمانهای بعد نیز دراویش ریاکار چنین سیرهای داشتهاند؛ و عرفای راستین از این شیوه انتقاد کردهاند واحادیثی دیگرازمعصومین(ع) درباره نوع پوشش متفاوت امامان معصوم(ع) ذکر میکنم.
جماعتی به حضرت امام رضا(ع)عرض کردند: مأمون این مقام را به تو عطا کرده است زیرا شما شایستهترین مردم به این مقام هستند اما لازم است که لباس پشمینه بپوشى و لباسى که شایسته شما است بر تن کنید. امام رضا(ع) فرمودند: وظیفه امام اجراى قسط و عدالت است و اینکه حرف راست بگوید و به عدالت حکم کند و خلاف وعده ننماید.
از این سخن امام رضا(ع) بر میآید که روش رسول خدا (ص) وعلی (ع) سیرهی دائمی حاکم معصوم نبوده پ؛ بلکه سیره خاص بوده برای مواقع خاص؛ یعنی سیره آن بزرگواران بوده برای مواقعی که تعداد کثیری از مردم در فقر بودهاند و مانند آن . علامه مجلسی در حلیة المتقین فصل 4 صفحه 7 نقل میکند: امام باقر(ع) با عمامه زرد بیرون آمد و باز نقل میکند حضرت لباسی پوشید که به ایشان گفتند جوانان شوخ طبع این رنگها را میپوشند و ما آن افراد را نهی میکنیم! حضرت فرمود زینت خدا را که حرام کردهاید؟
قرآن کریم در آیه 60 سوره انفال میفرماید:« وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ» در برابر دشمن به هر گونه سلاحی مجهز شوید یکی از سلاحها استفاده از جاذبههایی است که موید روایی و قرآنی دارد و یکی از آنها، استفاده از لباس جذاب با رنگهای جاذب اسلامی است .
در روایت داریم «الثوب النقی یکبت العدو» (الکافی ج 6 باب اللباس) ؛ لباس زیبا سلاحی در برابر دشمن و تهاجم فرهنگی است. ما در بسیاری از ابعاد روایی و فقهی کسالت تحقیقاتی داریم یکی از آن ابعاد؛ لباس و رنگ های اسلامی است .
هنجار زمان باید لحاظ شود بنده هم قبول دارم مثلا مردم در سابق حنا میبستند اما امروز صلاح نیست با چنین چهرهای حاضر شویم. بنابراین من به این مهم در انتخاب رنگ پوشش توجه دارم.
چرا باید رنگهای متین و اسلامی که در منابع ما از آن یاد شده و به تعبیر قرآن شاد است مخصوص ما نباشد؟ چرا نباید در جامعه رنگهای شاد ترویج شود؟ چرا به اصطلاح امروزیها رنگ سال را غربی ها انتخاب کنند؟ چرا رنگ سال را مبلغان اسلامی تعلیم ندهند؟ مردم روحانیت را معلم خود میدانند و از آنان تبعیت و تقلید میکنند.
رهبر معظم انقلاب شیکپوشترین طلبه زمان خود بوده است تا آن حد که یکی از انقلابیون در خاطراتش مینویسد دیدیم یک طلبه شیکپوش که همه نگاهها به او متوجه شده بود وارد درس مرحوم حضرت امام(ره) شد و آن بزرگوار مقام معظم رهبری است.
على بن الحسین در زمستان جُبّه خزدار و رداى خز و کلاه خز مىپوشید؛ و پس از پایان زمستان ردا را میفروخت و بهایش را صدقه میداد؛ آنگاه میفرمود:« مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ » » (بحارالأنوار،ج46،ص 106)
یعنی آنکه برای حفظ سلامتی لباس گران میپوشد، اهل دنیا محسوب نمیشود. چون حفظ سلامتی واجب شرعی است. اینکه حضرت بعد از پایان زمستان لباس خز را صدقه میداد، برای این بوده که بفهمانند که من وابسته به دنیا نیستم؛ بلکه فقط برای حفظ سلامتی چنان لباسی بر تن داشتم بنابراین لباس زیبا لباس شهرت نیست.
در اهمیت موضوع پوشش میتوان گفت مسئله لباس آن قدر مهم است که یکی از موارد پرداخت کفاره پوشاندن فقیر است و این یعنی اسلام از همه داشتههای انسان برای از بین بردن برهنگی و پوشش بد و . . . استفاده می کند.
* علیرضا برومند
کانون خبرنگاران نبأ: در رابطه با اهمیت ذکر گفتن و به خصوص تسبیحات حضرت زهرا(س) روایات بسیاری وجود دارد که برخی از این روایات به صورت مختص به اهمیت تسبیحات حضرت زهرا(س) با تربت امامحسین(ع) اشاره دارد که در یادداشت زیر به قلم حجتالاسلام اسماعیلپور از اساتید حوزه علمیه به این موارد پرداخته شده است.
به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، در باب اهمیت تسبیحات حضرت زهرا(س) روایات بسیاری یافت میشود که تأملی در هر کدام از آنها میتواند به جایگاه والای این بانوی بزرگوار اسلام و نیز اهمیت والای ذکر گفتن بپردازد. یادداشت زیر به قلم حجتالاسلام مرتضی اسماعیلپور، یکی از اساتید حوزه علمیه نبی اکرم(ص) در این رابطه به تحریر در آمده است که در این باب به بررسی مفهوم تسبیح گفتن، اهمیت تسبیحات حضرت زهرا(س) و چگونگی ذکر تسبیح اشاره دارد.
حجتالاسلام اسماعیلپور، یادداشتی را در کنار خبرنگاران نباء گذاشتند و در مورد ذکر کثیرگفت: در یک نگاه گذرا کثرت به معنای فراوانی است، تا میتوانید از یاد خدا غفلت نکنید، هرعبادتی حدی دارد مگر ذکر که هر چه ذکربگویید باز کم است ولی دراحادیث و روایات مصادیقی برای کثرت بیان شده است؛ ازجمله این روایات، ره حدیثی از امام صادق(ع) اشاره میشود؛ امام صادق(ع) میفرمایند: «اگر کسی صد مرتبه نام خدا را بر زبان آورد(مثلا یاالله، یارب، یارحمن، الله اکبر ولااله الله) آن ذکرکثیر و فروان است.»(سفینة البحار ج 1 ص 68 و 484)
ابوسعید خدری از رسول اکرم(ص) سؤال کرد کدام یک از بندگان مقام و درجه بالاتر و والاتری نزد خداوند دارند؟ حضرت فرمود: کسانی که فراوان به یاد خدا هستند، سؤال کرد حتی مجاهدین راه حق؟ حضرت فرمود: آری اگر شمشیر بزند و اوکشته شود و درخون خود آغشته گردد، مقام او از ذاکر و یادکننده حق بالاتر نیست. ذکرشناخت حق و معرفت ربوبی است و معرفت برهر کاری مقدم است. (درالمنثور سیوطی، المیزان علامه طباطبایی)
در تفاسیر نیز آمده است: «هرکسی همسرخود را برای نماز بیدار کند و هر دو نماز به جای آورند از کسانی خواهند بود که ذکر فراوان دارد.»(تفسیرقرطبی و مجمعالبحرین). «هرکس تسبیح حضرت زهرا(س) را در شب بگوید از موارد ذکر کثیرخواهد بود.»(تفسیرمجمعالبحرین)
امام صادق(ع) نیز در این رابطه در روایتی دیگر می فرمایند: «هرکاری حد و اندازهای دارد مگر ذکرکه بی نهایت است و خداوند در قرآن کریم آورده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا(احزاب آیه 41)؛ پدرم امام باقر(ع) کثیرالذکربود»؛ در روایت دیگری نیز آمده است: «هر کس در منزل قرآن تلاوت کند و به یاد خدا باشد، برکت در آن خانه فراوان است فرشتگان حاضرمیشوند و شیاطین از آن دور میگردند و آن منزل همانند ستاره براهل آسمان میدرخشد». (اصول کافی ج2)
بررسی مفهوم تسبیح
در بررسی مفهوم تسبیح به برخی از مواردی که در کتب مختلف تفسیری و روایی آمده است، اشاره میشود:
تسبیح پاک دانستن خداوند از بدی، بدخواهی، به معنای تقدیس و تنزیه ازمعایب و کمبودها است.(تفسیر پرتوی از قرآن ج یک ص 116)
تسبیح از ریشه سبح گرفته شده است و به معنای مرور و گذشت شتابان در آب و هوا است و به حرکت ستارگان در فلک سباحت اطلاق شده است به سرعت در راه رفتن هم سباحه میگویند. تسبیح پروردگار به معنای حرکت و مرور شتابان در پرستش و عبودیت خداوند است. در مفردات راغب آمده به هر عبارتی واژه تسبیح بهکارمیرود، چه در گفتار، چه در رفتار، چه درانگیزه و طبیعت باشد. تسبیح حرکت و جوشش و خروشی است، که از درون ذرات و موجودات رخ مینماید و هر یک با نظم و پیوستگی و آهنگ خاصی در مسیر کمال و قدرت ربوبی پیش میروند، با این گونه تسبیح طبیعی و قطری مسبح از یک سو خود را از نقض و آلودگی پاک و استعداد، قدرت ذاتی خود را با ظاهر و کمال مینماید و ازسوی دیگر منشأ خیر و تربیت دیگران میگردد. (تفسیرپرتوی از قرآن ج یک ص 4)
منزه شمردن و بیعیب و نقص دانستن سیستم و نظام اداره هستی با تدبیر پروردگار متعال است. (نظمالقرآن ج 4 ص15)
در توضیح ذکر سبحان الله باید گفت: گوینده ذکر سبحان در حقیقت خداوند را از نقایص و معایب پاک میداند.
اهمیت تسبیح حضرت زهرا(س)
در بعضی از روایات ذکر کثیر به تسبیح حضرت فاطمه(س) تفسیرشده است که هر کسی بعد از نمازهایش بگوید به آیه شریفه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا(احزاب آیه 41)» عمل کرده است. امام صادق(ع) در این باره میفرماید: «ما اهل بیت(ع) همان گونه که فرزندان خود را به نماز فرمان میدهیم آنان را به تسبیح حضرت فاطمه(س) دستور میدهیم و سزاوار است مؤمن همیشه همراه با این تسبیح باشد».(وسائل الشیعه، ج6، ص441، باب استحباب ملازمه تسبیحات حضرت زهرا(س))
روایت است از امام صادق(ع): «اگر قبل از اینکه از حالت نماز خارج شود، تسبیح حضرت زهرا(س) بگوید خداوند او را میآمرزد و بهشت براو واجب است به شرطی که گناه نکند و یا از گناهان توبه کند و به دستورات الهی عمل کند».
امام صادق(ع) در روایت دیگری نیز میفرماید: «یک نماز با تسبیح نزد من بهتر است از هزار رکعت بدون تسبیح».
امام باقر(ع) هم در حدیثی دراین مورد آورده است: «اگر کسی تسبیح بگوید و سپس استغفار نماید(100مرتبه) خداوند او را میآمرزد و شیطان از او دورمیشود و خداوند رحمن از او خشنود میگردد».(شیخ صدوق، ثواب الاعمال، علی اکبر غفاری، کتاب فروشی صدوق، تهران، ص 363)
امام صادق(ع) سفارش کردند که تسبیح حضرت را بعد از هر نماز گفتن و سپس گفتن ذکر «لا اله الا الله» باعث بخشش گناهان میشود.
سرگذشت تسبیح
نقل شده حضرت زهرا(س) ازپیامبر اکرم(ص) درخواست کردند کسی که به عنوان خادم در منزل حضرت فعالیت کند، حضرت فرمود به شما ذکری به شما تعلیم میدهم که ازهرچیز بی نیاز باشید وسپس تسبیح را به حضرت آموزش دادند، ذکر اللهاکبر34 مرتبه، الحمدالله 33 مرتبه، سبحانالله 33 مرتبه که مجموعا 100 مرتبه است.
لذا حضرت زهرا(س) با دست مبارک خود بر ابریشم بافتشده، گرههایی زدند تا با آن عدد مشخص شود؛ بعد از شهادت حضرت حمزه(ع) عموی پیامبراکرم(ص) از خاک قبر حمزه دانههایی به عنوان تسبیح ساختند و با آن ذکرمیگفتند، بعد از شهادت امام حسین(ع) با خاک پاک کربلا تسبیح ساختند.
اهمیت تسبیح حضرت زهرا(س) با تربت
مستحب است ذکرتسبیح حضرت فاطمه(س) را با تربت پاک کربلا، خاک قبرامام حسین(ع) بگویند و اینک به روایاتی در این موضوع اشاره میشود:
امام صادق(ع) میفرمایند: «هر کس با خاک قبرامام حسین(ع) تسبیح گوید 400 حسنه برای او نگاشته و 400 گناه آمرزیده میشود و400 درجه به اوعنایت میشود».
در روایت دیگری آمده است: «هنگامی که فرشتهای از فرشتگان بر زمین فرود میآید حورالعین از آن فرشته درخواست میکند که از تسبیح تربت امام حسین(ع) براوهدیه برند».
امام موسیبنجعفر(ع) میفرمایند: «مؤمن باید مسواک، شانه، سجاده و تسبیح 34 دانه و انگشترعقیق همیشه با او باشد.»(مکارم الأخلاق / ترجمه میرباقرى، ج2، ص: 30)
کانون خبرنگاران نبأ: یکی از ناهنجاریهایی که در میان جوامع دینی رواج یافته است، سب کردن مخالفان و پیروان سایر ادیان است، آموزههای اسلامی حاکی از آن است که این رفتار از جانب پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) با شیوههای متفاوتی پاسخ داده شده است.
به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، یکی از ناهنجاریهایی اعتقادی که در برخی اقشار جامعه با برچسب دینی ولی بدون تحقیق رواج پیدا کرده است سب و لعن آئین و مقدسات ادیان است. این در حالی است که که در قرآن و روایات معصومین(ع) این موضوع صریحا نهی شده است.
خداوند متعال در آیه شریفه 108 سوره مبارکه انعام میفرماید: «وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ؛ معبود کسانی را که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند».
در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) که در خطبه 206 نهجالبلاغه نقل شده است، حضرت میفرمایند: «من خوش ندارم که شما فحاش باشید، اگر شما به جای دشنام، اعمال آنها را برشمرید و حالات آنها را متذکر شوید به حق و راستی نزدیکتر است و برای اتمام حجت بهتراست شما به جای دشنام چنین میگفتید: پروردگارا خون ما و آنها را حفظ کن. میان ما و آنها را اصلاح کن و آنها را از گمراهیشان هدایت نما تا کسانی که جاهلاند حق را بشناسند و آنها که گمراهند و بر دشمن با حق اصرار میورزند از آن دست بردارند و به راه راست بازگردند».
برای تتبع بیشتر و بهتر این موضوع به سراغ علمای حوزه علمیه نبی اکرم(ص) رفتیم تا دقت بیشتری در این موضوع داشته باشیم؛ برای این مسئله دلایل متعددی مطرح میشود؛ آیتالله ضیاءالدین نجفی تهرانی، متولی حوزه علمیه نبی اکرم(ص) در گفتوگو با کانون خبرنگاران نبأ در خصوص توهین به مقدسات اهل سنت به یکی از این دلایل اشاره و اظهار کرد: از امام صادق(ع) روایت داریم که این مسئله را منع فرمودند؛ زیرا موجب میشود تا آنان نیز جرئت پیدا کنند به تشیع توهین کنند، بنابراین این مسئله جایز نیست.
هیچ سند و مدرکی در اسلام برای سب کردن وجود ندارد
حجتالاسلام روحالله جعفری، استاد حوزه علمیه نبی اکرم(ص) در پاسخ به این پرسش که برخورد با مقدسات اهل سنت در سیره اهل بیت(ع) چگونه است؟ گفت: عدهای از شیعیان در قالب هیئتها، دستههای مذهبی به بهانه دفاع و خشنودی اهلبیت(ع) و یا دلجویی از مصیبتهایی که اهلبیت(ع) کشیدهاند، به مقدسات اهل سنت توهین میکنند. قطعا درباره این مسئله هیچ روایت و سندی در اسلام و مذهب تشیع وجود ندارد که در آن برخورد با چنین سبک و روشی توصیه شده باشد.
وی ادامه داد: به کرار در تاریخ و روایات آمده است که شخص رسول اکرم(ص) و اهل بیت(ع) حتی در برخورد با دشمنانشان چه داخلی و چه خارجی هیچگاه لب به دشنامگویی نگشودند؛ حتی در رجزهای میدان جنگ نیز چنین الفاظی را به کار نبردند؛ چه برسد که به این که جزء مسلمانان اهل سنت باشند که جزء برادران ما هستند. حال بعضی از گروههای مذهبی و هیئتهایی شکل گرفتهاند که این فرهنگ غلط را اشاعه میدهند.
احتجاج شیوه برخورد با مخالفان است
جعفری روش برخورد معصومین(ع) با مخالفان را احتجاج دانست و گفت: ائمه معصوم(ع) در برخورد با مخالفین از حکمت و «جدال احسن» استفاده میکردند؛ حکمت یعنی همان علم و جدل احسن نیز در واقع جدلی است که بعد از اقامه دلیل و اتمام حجت در مقابل خصم ارائه میشود؛ این جدل به بیراهه کشیده نمیشود و عاری از الفاظ رکیک و نامشروع است؛ زیرا تا میگوییم جدل عدهای به ذهنشان میآید که هر لفظی را میتوانند به کار ببرند در صورتی که این طور نیست.
این استاد حوزه ادامه داد: تاریخ بیانگر آن است در احتجاجهایی که پیامبر داشتند مانند احتجاج باملحدان، احتجاج با یهودیان و احتجاج با مسیحیان نجران هرگز رفتار پیامبر(ص) همراه با اهانت نبوده است. احتجاج قرآنی، حجت به وحی، عقل و برهان منابعی که پیامبر در امر احتجاج به آن استناد میفرمود و هرگز در احتجاج از الفاظ نامشروع استفاده نمیکرد. اگرما پیرو پیامبر(ص) وامیرالمؤمنین(ع) هستیم و ادعای شیعه بودن میکنیم باید از رفتارها پرهیزکنیم.
استاد حوزه نبی اکرم(ص) گفت: این جور مباحث را باید بسطش داد به مباحث عقلی و مباحث کلامی آنهایی که به مباحث عقلی و مباحث کلامی توجهای ندارند از دو حالت خالی نیست قطعا یا عیب علمی یا دارای نقص عملی هستند، عیب علمی یعنی آن قدر سطح علمیشان پایین است چون نمیتوانند از جهت علمی با مخالف خودشان برخورد کنند از الفاظ رکیک استفاده می کنند و آنها که نقص عملی دارند یعنی آن قدر از لحاظ عملی ضعیف هستند و میخواهند از این طریق خودشان را بالا برند و این سیره اهلبیت(ع) نیست.
وی افزود: به سیره و روش پیامبراکرم(ص) و اهلبیت(ع) باید مراجعه کنیم و آنها را الگوی خودمان قرار دهیم با مطالعه تاریخ و مطالعه زندگانی اهلبیت(ع) میتوانیم ببینیم که آنها در مقابل دشمنانشان چگونه رفتار میکردند؟
احترام به شعائر ادیان و مذاهب از بدیهیات است
جعفری ادامه داد: عدم اهانت به مقدسات اهل سنت یک امر بدیهی است اما به این معنا هم نیست که در مقابل اهل سنت باید بشینیم، هیچ حرکتی نکنیم و برای قانع کردن آنها از برهان، احتجاج و از جدل احسن استفاده نکنیم.
جعفری با اشاره به خطبه یک نهج البلاغه گفت: حضرت میفرمایند: شکوفایی دفینههای عقلی انسانها سیرهی مشترک انبیاء علیهم السلام است این دفینهها یعنی همان جهلشان برای مثال اگرما بخواهیم با یک جاهل رفتارکنیم اول باید آنها را شکوفا کنیم. طبق فرمایش امیرالمؤمنین(ع) اول باید جهل عقلی آنها را برطرف کنیم بعدا برنامههای دیگر را روی آنها پیاده کنیم و لذا دراین زمینه میفرمایند: « وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول» سیره انبیاء این بوده که دفینههای دل را بیرون میآوردند و در برخورد با جاهل اول جهل او را برطرف میکردند تا ظریفت فرد برای فراگیری علوم موافق با فطرت شکوفا شود. توهین به مقدسات عموما اثرات سوئی دارد و ممکن است با برگزاری این گونه مجالس اهل سنت تندرو نیز دست به انجام اینگونه اقدامات بزنند. شیعهکشی از جمله رفتارهای افراطی است که در میان اهل سنت تندرو مرسوم شده است.
غایت فعل انسان نباید سبب ایجاد مفسده شود
امیر قاسمی استاد حوزه علمیه امام رضا(ع) در این باره اظهارکرد: اصولا انسان وقتی میخواهد کاری را انجام دهد باید نسبت به غایاتی که بر آن فعل مترتبه است توجه داشته باشد، یعنی اول باید فایده و مفسدهای را که فعل او در پی دارد بسجند و پس از آن انجام به اقدام آن عمل کند.
وی واژه سب را در فارسی به معنای دشنام وفحش دانست و در این زمینه گفت: هرگزیک جا از اهل بیت(ع) عصمت و طهارت ندیدهایم و نشنیدهایم که نسبت به دشمنان قسم خورده، عنود و لجباز خودشون سب و دشنامی انجام داده باشند این عمل از جانب دشمنان آنها انجام شده است ولی از جانب معصومین هرگز صورت نگرفته است.
وی ادامه داد: در ادعیه نسبت به بعضی از دشمنان جواز لعن داریم اما باید توضیح داد که لعن غیر از سب است. لعن یک نفرین و دعا است، وقتی می گوییم «لعن الله فرعون» یعنی خدایا فرعون را از رحمت الهی خودت دور بدار اما در سب کردن درخواست هدایت و ثوابی وجود ندارد. سب کردن سبب هدایت کسی نمیشود و تحریک عواطف و احساسات گروه مقابل را به دنبال دارد. شما اگر به مقدسات و با کسی اهانت کنید او هم نسبت به شما موضع گیری میکند و این امر سبب بروز واکنشهای منفی در فرد مقابل است. آدم عاقل این کار را نمیکند.
فقه اسلامی نیز سب کردن را جایز نمیداند
وی ادامه داد: آیه 108 سوره مبارکه انعام در این زمینه به صراحت میفرماید: «وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ؛ و آنهایى را که جز خدا مىخوانند دشنام مدهید که آنان از روى دشمنى [و] به نادانى، خدا را دشنام خواهند داد. این گونه براى هر امتى کردارشان را آراستیم. آن گاه بازگشت آنان به سوى پروردگارشان خواهد بود، و ایشان را از آنچه انجام مىدادند آگاه خواهد ساخت». سب کردن در اسلام نهی شده است و نهی هم حرمت دارد مگر خلافش ثابت شود عقیده علما هم این است سب کردن جایز نیست.
استاد حوزه امام رضا(ع) ادامه داد: سب کردن به خصوص در زمانی که سبب ریختن خون شیعیان شود جایز نیست، گاهی یک شیعه از روی جهالت اقدامی علیه اهل سنت انجام میدهد و گروههای افراطی مانند النصره و داعش با استناد به آن عمل؛ شیعیان را قتل عام میکنند.
قاسمی افزود: بحثی علمی ما با اهل سنت هم چنان باقی است، بحثی که درمورد امامت و بعضی از فروعات داریم این بحث علمی باید باشد این هم باعث رشد و پیشرفت است باید با منطق حرف مان را به کرسی بنشانیم. شیوه امام صادق(ع) و بزرگان هم در برخورد با ملحدین و کافرین همین بود و این موافق حکمت و منطق و خرد است و خلاف آن قابل توجیه نیست. حتی در زیارت عاشورا که ما آن را حدیث قدسی میدانیم مجرمین قطعی واقعه عاشورا مانند شمر، یزید و معاویه مورد لعن قرار میگیرند و در مورد آنها سب انجام نمیشود و اگر این امر درست و منطقی بود حتما در زیارت عاشورا نیز قید میشد.
زیانهای لعن بی حساب به خود انسان باز می گردد
وی ادامه داد: این طور هم نیست که هرکسی را هم بشود لعن کرد باید شخص شایستگی لعن را داشته باشد اگر بیحساب مؤمنی را لعن کنید که شایستگی لعن را ندارد آن لعن به خود انسان برمیگردد و انسان از رحمت خدا دور خواهد شد. انسان در رفتار و گفتار خودش باید بر مبنای عقل و خرد پیش رود و رفتار او سبب ایجاد مفسدهای نشود و اگر عمل انسان سبب شود خونی بیحساب ریخته شود در قیامت فرد باید نزد خداوند پاسخگو باشد.
وی در پایان یادآورشد: درتاریخ روایت شده که علماء مردم را از سب کردن نهی می کردند این کارباعث افزایش همگرایی در میان افراد جامعه میشود. ناسزا گفتن تأثیری درهدایتگری ندارد و موجب کاهش وقار انسان میشود و بر لجاجت وعناد شما هم میافزاید و این اشتباه است که کسی با فحش و دشنام کارش را جلو ببرد و این رفتار شیوه افراد نادان است.
علیرضا برومند